هیچ است-13

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیربریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
پدرت گوهر خودرا به زر و سیم فروخت
پدرعشق بسوزد که درامد پدرم
عشق و آزادگی و حسن جوانی و هنر
عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در روز از شهر
من خودم سیزدهم کز همه عالم به درم

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از چه کار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

-------------------------------------------------------------------------------------------------

دو روز از سیزده بدر میگذره اما دومین ساله که یه سایه نمیذاره بهم خوش بگذره...کاش فقط ای کاش

هیچ است 3

نمیتونم چیزی بنویسم به جز شعرهایی که مال خودم نیستو فقط نزدیک به اون چیزیه که چشمها میبینه و هر روز لمس میکنم...اصلا از چی بنویسم ته بن بست دیواره و برگشت به عقب محال

برای گذشتن از این دیوار بلند یه پرش لازمه که فعلا توانش نیست


هر روزه عمرم از دیروز بدتره

عمری که هر نفس بی غم نمیگذره

دلگیرو خسته ام  بی روح و ساکتم

نبضم نمیزنه           پلکم نمیپره




اون روبروم داره پرواز می کنه
می بینمش هنوز از پشت پنجره

هی دست تکون میدم هی داد میزنم
اون سنگدل ولی هم کوره هم کره

هستم....خسته ام


جواب سوالم تو باشی اگر
ز دنیا ندارم سوالی دگر
که من پاسخی چون تو میخواستم


درد تو واسش یه عادته

دل تو اگه مثه سنگ شده
دل من خیلی برات تنگ شده

اگه درد تو واسش یه عادته
کاری که نمی کنه شکایته

تو رو و دیده و به تو دل بسته
دل ِ از عالم و آدم خسته 

ای که دستای تو از من دوره
بیا که مردم از این دلشوره



توی آتیش چشات می سوزه
دل من داره به پات می سوزه

اگه بی تو بی سر و سامونه
قدر چشمای تو رو میدونه

دل تو سفره ی رنگینه ببین
دل من بی کس و غمگینه ببین

تو که نیستی همه چی دلگیره
بیا که بی تو دلم میمیره


------------------------------
دلشوره...ژاکت...چاوشی
  

دنیا بدون عشق خیلی سرده


خسته شدم خسته هر چی درده
آی رو دوش من درده هزار تا مرده

جنگ با این همه غم و غریبی
یکی بگه رسم کدوم نبرده

بهار و پاییز و زمستون چیه!

برگ درخت من همیشه زرده

وقتی زمونه رو گرفته از من
دلم دیگه دنبال چی بگرده

ای دلخور از گریه ، مرد پر از گریه
بغض ترک خورده ، دریاچه ی مرده

با گریه جاری شو ، بازم بهاری شو
با درد خلوت کن ، از غم شکایت کن

هزار تا خورشید واسه ی ما کمه
دنیا بدونه عشق خیلی سرده

باید بسازه و بسوزه با غم
دلی که بازیچه ی داغ و درده

حتی بخوابم روز خوش ندیدم
بپرس از این چشما که خواب گرده

منتظره کدوم خوشی بمونم
دنیا مگه چی داشته رو نکرده

دروغه


آخ که چه دلگیره هوای من بی تو
چقد نفس گیره قدم زدن بی تو

تو خلوت کوچه گرفتن دستات همش دروغه دروغ

چقد ادامه بدم به گم شدن تو این خیابونای شلوغ


تو کافه خالی یه استکان چایی کنار تنهایی
اونطرف میزم
جات خالیه عزیزم

شب شکن

کسی هوس نمیکند که با من آشنا شود
برای بارش تنم شوق اقاقیا شود

اگر برای مرگ غم نیاز من یک هوس است
چرا صدا نزد مرا کسی که بهترین کس است

نامه سرگذشت من نوشته شد به دست باد
کبوتر نامه بری دل به دیار من نداد

برای کوچ تن عشق کوچه پر از ترانه بود
ثانیه های مرگ ما زندگی عاشقانه بود

تو بودی آشنای من ای که لبالب از منی
تشنه الهام شبم تو فکر شب شکستنی

من شب مهبوت خزان تو پر دریغ قصه ای
بگو کجاست اسم تو ای که مرا نوشته ای

به جز شکوه تن تو منکه سحر نمیشوم
به جز حدیث دست تو کوبه در نمیشوم

چرا هوس نمیکنی که با من آشنا شوی
دوباره برکشتی من سایه ناخدا شوی

   

هرروزپاییزه

آلبوم جدید چاوشی به نام پرچم سفید دو روز پیش منتشر شد منم دیروز خریدم با قیمت دو هزار تومان!

چند تیکه از این آلبوم رو دوست دارم که مینویسم اینجا تا به یادگار بمونه برای منه تنهای پاییزی


لعنت به این دبدار     لعنت به این دیوار 

لعنت به این آوار      من زیر آوارم

هر روز پاییزه         هر هفته پاییزه

هرماه پاییزه           هر سال پاییزه


------------

جوابم نکن مردم از نا امیدی شایدعاشقم شی خدارو چه دیدی

خیال کن جواب منو دادی اما     عزیزم جواب خدارو چی میدی


-----------

من باید چکار کنم منو باورت بشه       که یکم تحمل و عاشقی سرت بشه

این چه راه و رسمیه این چه امتحانیه  خوان هفتصدم گذشت این چه هفت خوانیه



به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی


به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیز ترینم
آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم
به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی
به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی

من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی

من و تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده
بد و خوب زندگی منو دست گریه داده
ای عزیز هم قبیله با تو از یه سرزمینم
تا به فردای دوباره با تو هم قسم ترینم

سقوط


ای سقوط بی تامل زیر تکبیر مداوم
محتضر شرم قدیمی ای تباهی مقاوم
به کدوم مذهب شومی که چشات رنگ غروره
می شنوم صدای مرگ و بی ترحم تو عبورِ
تو خودت خواستی که دنیا به حضور تو بخنده
این طبیعیه که روحت تو گذشته ها بگنده
وقتی تفسیر حضورت بی بها و بی دلیله
تو نماینده قومی شدی که تنش علیله
من چرا باید نگامو با چشای تو بسنجم
تو گلوت هرزه می خونه چرا از صدات نرنجم
بوی یک عقده ی پنهون میاد از کاسه ی چشمات
یه هزارس که تو داری این جناز رو رو دستات
من خجالت زده ی گناه مرسوم تو هستم

تو حماتت طلوعی و من از معجزه خستم


شاهین

و باز هم ع...ق


همه چیز مثل هم است
گور من یعنی زندگی تو
وشاید گور تو زندگی من ؛
زندگی یعنی عاشق کسی باشی
و با کسی دیگر زندگی کنی
وگرنه روحت میان خانه های بیشرم سرگردان می شود
نه از عاشق شدن در امانی
نه از زندگی !
تو به دو موجود توامان محکومی
عشقت
وعاشقی که تو را در قمار باخته !

-----------------------------------
مریم هوله-باجه نفرین

نمیشه زمین خورد و گریه نکرد


تو این روزهای سیاه و کسل

دلم خیسه از حس بارون شدن

تورو جون هرکی که بش مومنی

فقط امشبو حرف رفتن نزن

دیوانه


دلم می خواهد یک نفر به من بگوید      دیوانه


آن وقت من به این بهانه همه ی آدم ها را قورت دهم

 

                   و با خود به کهکشان پیشرفته تری ببرم


مریم هوله

غروب

شاخه ها پژمردست
سنگ ها افسردست
رود می نالد
جغد میخواند
غم بیامیخته با رنگ غروب
می تراود ز لبم قصه سرد:
دلم افسرده در این تنگ غروب

یا رب تو کلید صبح در چاه انداز

امشب به بر من است آن مایه ناز

یارب تو کلید صبح در چاه انداز 

      ای روشنی صبح به مشرق برگرد 

      ای ظلمت شب با من بیچاره بساز

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.--.-.-.-.-.-



بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است