شب شکن

کسی هوس نمیکند که با من آشنا شود
برای بارش تنم شوق اقاقیا شود

اگر برای مرگ غم نیاز من یک هوس است
چرا صدا نزد مرا کسی که بهترین کس است

نامه سرگذشت من نوشته شد به دست باد
کبوتر نامه بری دل به دیار من نداد

برای کوچ تن عشق کوچه پر از ترانه بود
ثانیه های مرگ ما زندگی عاشقانه بود

تو بودی آشنای من ای که لبالب از منی
تشنه الهام شبم تو فکر شب شکستنی

من شب مهبوت خزان تو پر دریغ قصه ای
بگو کجاست اسم تو ای که مرا نوشته ای

به جز شکوه تن تو منکه سحر نمیشوم
به جز حدیث دست تو کوبه در نمیشوم

چرا هوس نمیکنی که با من آشنا شوی
دوباره برکشتی من سایه ناخدا شوی

   
نظرات 2 + ارسال نظر
چراغی روشن... چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 16:34 http://cheraghiroshan.blogfa.com

ترانه "شب شکن" از اشکمهر...
مرا به خاطرات دور برد...
خوش باشی

ali یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 19:04 http://ghayyoomi.blogfa.com

خیلی دلتنگی قشنگی داری
چه خوب نوشتی
کسی هوس نمی کند که با من اشنا شود
البته برا شعر قشنگه ها توی زندگی عادی اصلا اینجوری فکر نکنی که کم می اری ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد