صدا میزنم از دل به دل که نزدیک تر است
به خیسی چشمانی که خیره به پنجره است
من از نگاه آخر تو فهمیدم
که سرنوشت دل تنهای من سفر است
قسم به این دستها یی که از گره واشده است
قسم به من به همین روح که از تنم جدا شده است
قسم به این شب و بی خوابی لعنتی ام
دوباره برمیگردم به عشقو به عاشقیت
به آخرین دیدارمان به بوسه از رویت
"دوباره برمیگردم به امن آغوشت"