-
هیچ است-13
جمعه 15 فروردین 1393 13:16
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگرگوشه هم از شیربریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم پدرت گوهر خودرا به زر و سیم فروخت پدرعشق بسوزد که درامد پدرم عشق و آزادگی و حسن جوانی و هنر عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم سیزده را همه عالم به در روز از شهر من خودم سیزدهم کز همه عالم...
-
هیچ است-5
پنجشنبه 14 فروردین 1393 10:51
سلام ..........به سال جدید سلام به وبلاگم سلام به اونایی که میومدن اینجا و من نمشناسمشون سلام به تنهایی خودم که خیلی با وفاس سلام به هیچ
-
هیچ است 4
یکشنبه 7 آبان 1391 11:04
داشتم به چرت نویسی عادت می کردم اما دیگه نشد حالا دوباره من اینجام و به نوشتن چرت ترین خیالات واقعی زندگی هیچ خودم ادامه میدم ....... این مدت که نبودم سرم خیلی شلوغ بود،تقریبا از دنیای مجازی فاصله گرفتم و توی واقعیت اتفاقایی افتاد که جدید بودن ولی اون اتفاقی نبود که منو راضی کنه ... سلام ...
-
هیچ است 3
دوشنبه 16 مرداد 1391 01:11
نمیتونم چیزی بنویسم به جز شعرهایی که مال خودم نیستو فقط نزدیک به اون چیزیه که چشمها میبینه و هر روز لمس میکنم...اصلا از چی بنویسم ته بن بست دیواره و برگشت به عقب محال برای گذشتن از این دیوار بلند یه پرش لازمه که فعلا توانش نیست هر روزه عمرم از دیروز بدتره عمری که هر نفس بی غم نمیگذره دلگیرو خسته ام بی روح و ساکتم نبضم...
-
هیچ است- ۲
جمعه 6 مرداد 1391 11:09
-
هستم....خسته ام
یکشنبه 18 تیر 1391 09:33
جواب سوالم تو باشی اگر ز دنیا ندارم سوالی دگر که من پاسخی چون تو میخواستم
-
نگاه
شنبه 10 تیر 1391 09:36
همیشه نگاه ها منو گیج میکنن!!!
-
درد تو واسش یه عادته
چهارشنبه 31 خرداد 1391 09:59
دل تو اگه مثه سنگ شده دل من خیلی برات تنگ شده اگه درد تو واسش یه عادته کاری که نمی کنه شکایته تو رو و دیده و به تو دل بسته دل ِ از عالم و آدم خسته ای که دستای تو از من دوره بیا که مردم از این دلشوره توی آتیش چشات می سوزه دل من داره به پات می سوزه اگه بی تو بی سر و سامونه قدر چشمای تو رو میدونه دل تو سفره ی رنگینه ببین...
-
دیگه دیگه
شنبه 27 خرداد 1391 22:33
دیگه نمی نویسم تا... واقعا اتفاق بیافته
-
اشک
جمعه 26 خرداد 1391 23:23
تو اتاق که درو میبندم سرمو روی بالش میذارم وقتی برمیدارم بالش خیسه خیسه!!!
-
جواب تمام سوالات
چهارشنبه 17 خرداد 1391 13:46
هیچ است!!! و البته تنهایی که توی تمام روزها و خیالات من بوده و هست ............................................................................................ از نامه های نیما یوشیج: من غیر از همه ی مردم هستم.هرچه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده به قلبم بخشیده ام و حالا میخواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای...
-
ای کاش
سهشنبه 16 خرداد 1391 23:26
هیچ خیالی توی سر منه خیالاتی نیست یه جورایی بی خیالم... اما یه چیزی هست یه چیزی که همیشه بوده چند شب پیش یه خوابی دیدم که حتی وقتی بیدار شدم یه لحظه فکر کردم واقعیته که ای کاش بود...با اینکه خیلی وقته بهش فکر نمیکنم اما باز خوابشو دیدم . . . روزها میگذره و همچنان نگاه ها از پشت شیشه مغازه ادامه داره نگاه هایی به هیچ
-
بدون شرح
جمعه 12 خرداد 1391 09:42
عکسهای دیگه توی ادامه مطلب
-
صورتکها
یکشنبه 7 خرداد 1391 15:11
آشنایی آنها در سینما شروع شد . هر دفعه که چراغها روشن میشد، به هم نگاه می کردند . تا اینکه در موقع خروج از سینما با هم حرف زدند و چیزیکه از ساعت اول منوچهر را شیفته خجسته کرد سادگی او بود درهمانجا اقرار کرد که شبهای دوشنبه به سینما می آ ید و سه شب دوشنبه دیگر این ملاقات ت کرار شد تا شب سوم منوچهر او را با اتومبیل خود...
-
دنیا بدون عشق خیلی سرده
جمعه 5 خرداد 1391 14:07
خسته شدم خسته هر چی درده آی رو دوش من درده هزار تا مرده جنگ با این همه غم و غریبی یکی بگه رسم کدوم نبرده بهار و پاییز و زمستون چیه! برگ درخت من همیشه زرده وقتی زمونه رو گرفته از من دلم دیگه دنبال چی بگرده ای دلخور از گریه ، مرد پر از گریه بغض ترک خورده ، دریاچه ی مرده با گریه جاری شو ، بازم بهاری شو با درد خلوت کن ،...
-
باشه!!!
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 21:57
همه ی نوشته هامو سوزوندم(هر روز به قتل میرسمو شعر من فقط ،به انتشار شعله کبریت میرسه) دیگه از گذشته چیزی ندارم که یادم بیاد حتی چیزی که امروز دیدم و مربوط به اون نوشته ها میشه هرچی هست همین حالاست همین امروز و نوشته های این وبلاگ که با یه دکمه حذف میشن و آینده. آینده ای که آیینه اش همین گذشته ی سوخته است امیدی...
-
دروغه
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 10:07
آخ که چه دلگیره هوای من بی تو چقد نفس گیره قدم زدن بی تو تو خلوت کوچه گرفتن دستات همش دروغه دروغ چقد ادامه بدم به گم شدن تو این خیابونای شلوغ تو کافه خالی یه استکان چایی کنار تنهایی اونطرف میزم جات خالیه عزیزم
-
:(
یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 13:04
:):):):):):):):):):):):):):):):):):):):):):):):):) :):):):):):):):):):):):):):):):): با تمام وجود غمگینم
-
شب شکن
چهارشنبه 23 فروردین 1391 14:58
کسی هوس نمیکند که با من آشنا شود برای بارش تنم شوق اقاقیا شود اگر برای مرگ غم نیاز من یک هوس است چرا صدا نزد مرا کسی که بهترین کس است نامه سرگذشت من نوشته شد به دست باد کبوتر نامه بری دل به دیار من نداد برای کوچ تن عشق کوچه پر از ترانه بود ثانیه های مرگ ما زندگی عاشقانه بود تو بودی آشنای من ای که لبالب از منی تشنه...
-
کابوس
سهشنبه 15 فروردین 1391 13:30
وقتی که زندگی یه تئاتر مزخرفه تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم کسی و مثله من پیدا نمیکنی که هنگام بیداری بختک روش افتاده باشه و هر تصویری که میبینه کابوس باشه وقتی چشمات میبینن و نمیتونی لمس کنی زیبایی هارو وقتی کسی صداتو نمیشنوه و فریادت به جایی نمیرسه بدتر از همه اینه که شبها هم تصاویر دیده شده روز توی خواب مرور میشن...
-
هرروزپاییزه
سهشنبه 23 اسفند 1390 14:15
آلبوم جدید چاوشی به نام پرچم سفید دو روز پیش منتشر شد منم دیروز خریدم با قیمت دو هزار تومان! چند تیکه از این آلبوم رو دوست دارم که مینویسم اینجا تا به یادگار بمونه برای منه تنهای پاییزی لعنت به این دبدار لعنت به این دیوار لعنت به این آوار من زیر آوارم هر روز پاییزه هر هفته پاییزه هرماه پاییزه هر سال پاییزه...
-
به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی
چهارشنبه 10 اسفند 1390 13:20
به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیز ترینم آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی من و تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده بد و خوب زندگی منو دست گریه داده ای عزیز هم قبیله با...
-
سقوط
پنجشنبه 20 بهمن 1390 17:27
ای سقوط بی تامل زیر تکبیر مداوم محتضر شرم قدیمی ای تباهی مقاوم به کدوم مذهب شومی که چشات رنگ غروره می شنوم صدای مرگ و بی ترحم تو عبورِ تو خودت خواستی که دنیا به حضور تو بخنده این طبیعیه که روحت تو گذشته ها بگنده وقتی تفسیر حضورت بی بها و بی دلیله تو نماینده قومی شدی که تنش علیله من چرا باید نگامو با چشای تو بسنجم تو...
-
چشم من و گوش من
پنجشنبه 20 بهمن 1390 16:39
...در این متفرقه ها گاهى از عقل و هوش به این عنوان انتقاد شده که عقل و هوش دشمن انسان است، به معنى اینکه آسایش را از انسان سلب مى کند، راحت را از انسان مى گیرد، عامل سلب آسایش و راحتى است، چرا؟ براى اینکه انسان اگر عقل و هوش نداشته باشد حس نمى کند، وقتى حس نکند ناراحتیها را درک نمى کند، و وقتى که موجبات ناراحتى را درک...
-
حسرت
یکشنبه 11 دی 1390 11:55
رد میشوند و تو حسرت میخوری سیر شدم تصاویر دیگر نمیخواهم نقطه لمس کجاست ؟
-
سیگار
یکشنبه 4 دی 1390 16:15
اثرات سیگار:) -افزایش سرعت و دقت در فعالیتهای نیازمند پردازش سریع اطلاعات. این تأثیر هم در هنگام سیگار کشیدن و هم مصرف خوراکی نیکوتین مشاهده شدهاست. -بهبود عملکرد سیستم حرکتی بدن -سیگاریها بطور معمول از غیر سیگاریها لاغرترند، حتی با وجود کالریهای بیشتری که تغذیه میکنند. بقیه در ادامه مطلب اثرات سیگار:) -افزایش...
-
!!!
یکشنبه 4 دی 1390 12:20
دیگه دیوونه میشم بزودی
-
من.مخاطب همیشگی.تنفر
یکشنبه 27 آذر 1390 11:10
-
لب قلبی
پنجشنبه 24 آذر 1390 12:19
-
قلب لبی
پنجشنبه 24 آذر 1390 12:12