در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند
تو هم بگذر از این تنها
یه نیرویی هست که منو تنها نگه میداره،نیرویی که یه دلیل فیزیکی قوی داره.شاید اگه از تنهایی در بیام یه جایی به یه چیزی بربخوره یه اتفاق بیافته که نباید...
چرا من؟
تا کی باید سرکوب کنم نیازهایی که منو افسرده میکنه براورده نشدنش،منو عقب نگه میداره